نشانه ها چقدر واقعی هستند .وجود دارند واقعا یا فقط این یک بازی زیرکانه ذهنیست که میخواهد دستاویزی برای چنگ زدن داشته باشد وقتی دارد غرق میشود . واقعی باشد یا نه ,نشانه ها وجود دارند . ما به آنها موجودیت میبخشیم . شاید چون بهشان احتیاج داریم. مگر نه اینکه" احتیاج مادر تمام اختراعات است ". دنبالشان میگردیم و وقتی چیزی پیدا میکنیم حتا اگر اصل جنس هم نباشد چنگ میزنیم و محکم میچسبیم بهش ." ببین، فلان حرف را زد. یعنی دوستم دارد" . و گاهی" ببین همان حرف را نزد " و باز نتیجه میگیریم" پس دوستم دارد!" . این معمولا ضایع ترین نوعش است. شاید هم تلخ ترینش .خوبهایش افتابیست که روزمان را رنگی میکند . بارانیست که اشکمان را راه میاندازد . جمله ای، کلامی، سلامی ست که چرخه دیس تایمی را به فاز مثبت اش میاندازد .فیلم کتاب یا ماجرائی ست که ما را به سمت تلفن میکشاند تا یک رشته پاره شده را دوباره گره بزنیم و ...
همیشه هم نشانه ها خوب کار نمیکند ، شیر میشوی و میروی جلو بعد میبینی خودت را در بد هچلی انداخته ای . این البته به گمانم تقصیر خود آدمها باشد .سوء تعبیر میکنند همه چیز را به همان شکلی که خودشان میخواهند . شاید اصلآ یک واکنش دفاعی باشد برای کنار آمدن با استرسها . و خیلی اگر پیش بروی و گیر بدهی و هی در همه چیز نشانه ببینی میتواند آدم را برای سلامت روانش نگران کند . با این همه هر کسی شاید در زندگیش بتواند بگوید این تجربه را داشته که زمانی, جائی خیلی بدبخت بوده واز شدت نمیدانم چه کنم داشته میمرده و از ته دل کمک خواسته-حالا از هر چه که بهش ایمان دارد یا حتا ندارد - و بعد ناگهان از جائی که اصلآ فکرش را نمیکرده ، جوری که اصلآ احتمالش را نمیداده پیامی رسیده . پیامی که جز برای و برای هیچ کس دیگر در ان لحظه نمیتوانسته ان معنا را داشته باشد .انگار که دستی از آستینی در میاد و پشت یقه ات را میگیرد و میکشدت بالا . میایی روی آب و دوباره نفس میکشی .چرا که زندگی به هر حال ادامه دارد.
No comments:
Post a Comment